آگــــره بــید و طلور آگره بید و طلور.ایل بزرگ پیرانی دهلران و آبدانان
|
||||||||||||||||
Design by : NazTarin
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
مداح اهل بیت مرحوم زنده یاد فرج اله پیرانی که فرزند احمد پیرانی و احمد فرزند محمد پیرانی.. روحش شاد و یادش گرامی ادامه مطلب فرزندان علی عبارتنداز: ادامه مطلب محضرمبارک دوستان وهمراهان نیک عرض سلام وارادت دارم ادامه مطلب ⚜ اصوات در زبان لکی: وقتی سخن از آینده می شود چیزهایی ذهن مارامشغول می کنند که هیچ شباهتی با این آینده ای که مدنظر بنده است نیست چراکه بعضی آینده فرزندان خودرا از حیثهای مختلفی مانند تحصیلات وشغل وپول وازدواج درنظرمی گیرند ،اما حرف من درخصوص آداب ورسوم گذشتگان ماست که به فراموشی سپرده شده ویامی شود ،آینده ای که مارااز گذشته جدا می کند وباخود بیگانه می کند،شتاب رشد اقتصادی وتکنولوژی ووسایل ارتباطی مانند ماهواره واینترنت وموبایل وو۰۰۰۰۰ جوانان را درپیچهای تودرتو فرو برده که پشت سرخودرا نمی بینند وبه شدت گریزان ودرحال فرار هستند ،البته از یک منظر اینها خوب هستند وباعث تعالی می شوند وباهمین علم های مدرن می شود گامهای خودشناسی وخداشناسی وعلمهای برتررا آموخت اما باعث جدایی از فرهنگ گذشته می شود ،یک زمانی فرهنگ و لباسهای دهه ۱۳۲۰ و۱۳۳۰ از یادها رفت وسپس لباس ورفتارهای دهه های ۴۰و۵۰و۶۰ و۰۰۰۰ فراموش شدند ، شاید زمانی نه چندان دور اگر عکسی از یک پدربزرگ با دستار وشلوار محلی و۰۰۰۰ راببینند خیال می کنند این عکس مربوط به عهد ناصرالدین شاه است که توسط یک عکاس انگلیسی ویا فرانسوی گرفته شده ، که متاسفانه اینها همه آفتهای آینده فرزندان ماهستند ،یکی همین فراگیرشدن زبان فارسی دربین عشایر وروستایی وشهرهاست که از همان کودکی بچه هارا از زبان مادری دور نگه می دارند واگر یک پدر بزرگ ومادربزرگ بانوه خود محلی صحبت کنند مادر آن بچه که خود حتی تحصیلات دبیرستان ویادانشگاهی ندارد ، باپرخاشگری می گوید که چرا بابچه محلی صحبت می کنید ، مثل اینکه خودش از پایتخت آمده ودوست ندارد زبان دیگری رابه بچه اش یاد بدهد۰امیدوارم این کانال با زنده نگه داشتن یاد و نام بزرگان و فرهنگ اصیل و زبانمان راهی باشد برای حفظ و انتقال آن به نسل های بعدیمان ادامه مطلب
ادامه مطلب شاد روان حاج اسد همتی فرزند مرحوم کربلایی نورمحمد وثیق از طایفه پیرانی درکنار همسر مهربانش حاجیه مینا عبدالهی روحش شاد ویادش گرامی باد ادامه مطلب درودوسلام برهمراهان نیک وقت همتون بخیرباد ادامه مطلب نیک است بدانیم که قومیت یک ذات دارد و یک سایه. یک صورت دارد و یک معنا. در گذشته ذاتش محبت و لطف به دیگران بود. مهمانوازی و انسان دوستی بود. گستراندن خوان بیحد و مرز بر مهمان بود. وجود مصلحان محلی، رسومات محلی و جشنهای زیبا، طبیبان محلی زبردست، باورهای عامیانه، ضرب المثلهای نیکو، اشعار و یاریارهای معنادار و معنابخش، ذاتهای دیگری از این هویت بودهاند که ما را نسبت به بازسازی هویتی که اینبار توام با معرفت بیشتری باشد امیدوارتر میسازد. اینها همه الطافِ «ذات و معنای» قومیت گرایی در بین مردم دامدار و سیاه چادر نشین ایلمان بوده است. میوههای شیرینی که درخت هویت و البته معرفت ما را در طی تاریخ فربه کرده بود. بسیاری از این خصوصیات نیکو که به صورت ژنتیکی بین نسلها انتقال مییافتند امروز تحت تاثیر تهاجم فرهنگی و شَبَه مدرنیته رنگ و رو پریده شدهاند و سایههایی پدید آوردهاند که نه تنها دلربا نیستند بل دل آزارند. سایههایی که رفتارهای روزمره ما در جامعه به حساب میآیند و ساحت فکری ایلمان را عقیم کرده است. اکنون ارزشهای نیکوی قومیتی، ماهیت و معنای خود را از دست داده و نسل امروز بین ارزشهای سنتی و مدرن به دام افتادهاند و به بلاتکلیفی محض مبتلا شدهاند. بیایید قبول کنیم این واقعیت را که اکثر جمعیت ما خاصیتهای مطلوبی را که برشمردهایم دیگر دارا نیستند. . ما «ذات» و «معنای» قومیت را به بهای ناچیزی به «سایه» و «صورت» مدرنیته فروختهایم. محصول این فرایند تولید یک نوع از قومیت است که هویتاش رنگ پریده و معرفتاش زدوده شده است.داستان نسل های امروزین ایل و طایفه ما که در این جغرافیا زیست میکنند و ارزشهای نیکوی عصر سنت و دوران سیاه چادر نشینی بزرگانمان را به گوش شنیدهاند و از طرفی محصولات ظاهری مدرنیته را به چشم دیدهاند، شبیه به داستان عاشقی است که دوست دارد هم دستی به زلف یار داشته باشد و هم دستی به جام می.حسین پناهی چه قشنگ گفت:ما فرزاندان این قرن کافریم...آری! قرن ما سلامت نفسش را از دست داده و مردم ما در نوسان بین سنت و مدرنیته به سر میبرند.ه میتوانند مدرنیته را از سر تا پای بپذیرند و نه میتوانند طایفهشان را در این قرن کافر، که محصول مانیفستها و تزهای سیاه و خاکستری نیچه و بکت هست، به باد فراموشی بسپاردبه همین دلیل و دلایل فراوانتر میطلبد فعالین فرهنگی به فرآیند «معرفت بخشی حفظ سنت ها زبان، و هویت سازی به ایل بزرگامن و طایفه مان به چشم یک پروژه نگاه کنند...باید این مطلب را هم در نظر داشت و بر این اندیشه صحه نهاد که قومیت گرایی در دنیای امروزین یک واقعیت و یک حقیقت غیرقابل حذف است.حتی در کشورهای مدرن امروزی چون ترکیه، ترک و غیر ترک وجود دارد. کشورهای عربی از قضا شبیه به افغانستان و ایران طایفه طایفهاند. در آن سوی این قاره، در آفریقا، نلسون ماندلا فردی بود که جهانی میاندیشید و در جهت رفع تبعیض بین انسانها تلاش فراوانی کرد. علی رغم اندیشه جهانیاش نهایتا جسمش را در میان قبرستان طایفه تامبو به خاک میسپارند.دفن یک چهره جهانی در قبرستان یک طایفه بومی، یک پیام بیشتر ندارد و آن این است که قومیت حذف ناشدنی است.هویتی که در آن زبان کوردی و لکی زنده است ولی ارزشهای جهانی و انسانی با لهجه کوردی و لکی خودمان سر داده میشود… ادامه مطلب ازراست به چپ مرحوم مشهدی خداداد مهری ادامه مطلب تیره های پیرانی 1 قادروند شوهان 2ولی درزرین آبادودهلران3سیفل درمیان طایفه احمدجشنی4استادها درخربزان5علی درآبدانان ادامه مطلب کوچ اجباری از زرین آباد به آبدانان یا بقول بزرگان سال فشار: ادامه مطلب تیره سیفل (سی فه ل ) پیرانی یکی ازتیره های طایفه پیرانی بوده که سالیان خیلی گذشته درمناطق اطراف قلعه شیاخ واقع در شرق پهله ودرمناطقی بنام پاچه سیفلی می زیسته اند که باتوجه به پیوند سببی با بزرگان طایفه احمدجشنی وبادعوت بزرگان احمدجشنی به روستای کاور مهاجرت میکند ودرکنارمردمان طایفه احمدجشنی درروستای کاور در28کیلومتری جنوب شهرپهله سکونت پیدا می کنند وشجره این طایفه به این شکل است سیفل -مومه (محمد )-حسین+شمبه +جمشید -چناری- شیخ علی -چراغعلی + قربانعلی - سبزعلی +کریم وبعدازآن پسرانشان. این تیره درحال حاضردرشهرهای دهلران واندیمشک وایلام وروستای کاوروروستای علی آباد شهرستان شیروان بالغ بر 2000 خانوار هستند وبزرگانی چون زنده یادکربلایی سبزعلی شیخی -زنده یاد کربلایی کریم شیخی -زنده یادکربلایی ملک باسره -زنده یادکربلایی محمد پاشاه باسره -زنده یاد حاج کلانتر جمالی -مشهدی شیخه شاهولی -مشهدی مهدی باسره -کربلایی علیجان شیخی -حاج ولی بختی - حاج حسین شاهولی -مشهدی فریدالله شیخی -مشهدی خوشبخت باسره ومشهدی شعیب باسره و.... دارد که به روان همه بزرگان پیرانی که ازمیان ما رفته اند درود میفرستیم وطول عمربابرکت برای همه ی جوانان ایرانی ازخداوند منان خواستاریم ادامه مطلب جادارد یادی کنیم از بزرگ مرد طایفه پیرانی مرحوم مغفور مریدخان پیرانی فرزند مرحوم عژیز >فرزند مرحوم علیمدد>فرزند مرحوم هواسعلی>فرزند مرحوم علی یکی از بزرگان صفحه کرد ادامه مطلب مرحوم معفور حاج امامقلی پیرانی فرزند مرحوم مهدی خان >فرزند مرحوم علیمدد>فرزند مرحوم هواسعلی>فرزند مرحوم علی از طایفه پیرانی ایل بزرگ کرد روحش شاد ویادش گرامی باد ادامه مطلب تنها عکس بجا مانده از بزرگان پیرانی آبدانان روستای طلور مرحوم کد خدا علی ابدال همتی سال 1340 ادامه مطلب شناخت عسل طبیعی ، راههای تشخیص عسل طبیعی ، عسل طبیعی را چگونه بشناسیم، عسل تقلبی چگونه است ، راههای تشخیص عسل تقلبی ، تشخیص عسل تقلبی ، تشخیص عسل طبیعی جواب سوالات بالا ، در مقاله زیر و تجربیات یکی از فعالان صنعت زنبورداری آمده است. شناخت انواع عسلهای طبیعی و تقلبی بر اساس مطالعات و تجربیات شخصی
ادامه مطلب با توجه به آثار بجای مانده در خرابه های شهر کلگ واقع در تپه مشرف به روستای طلور نشان از این دارد که طلور از دیر باز با توجه به اقلیم آب وهوایی که بر آن حاکم است واز طرفی چون در یک منطقه آباد از نظر شرایط زیستی واقع شده است در طول دوران مختلف مورد توجه اهل تمدن وفرهنگ در قرون مختلف قرار گرفته است ولی با این همه شرایط و قدمت تاریخی همیشه ودر همه حال در اذهان عموم وبخصوص جامعه شناسان ومورخان تاریخ مظلوم واقع گردیده است وبه درستی نمی توان به علت تامه این موضوع پی برد ولی در یک برداشت کلی باتوجه به آثاری که در این نقطه از سرزمین کشور پهناور می شود پی برد این خود ساختار امنطقه بوده است که توانسته تا این لحظه خودرا به اشکال مختلف در اذهان عموم جای دهد وسینه به سینه به نسلهای متوالی خودرا معرفی نماید نه مورخان وکسانیکه دراین راستا بایستی نقش آفرینی نمایند طلور در یک کلمه می توان آنرا جلوه ای از عشق به زندگی نامید زیرا محال است کسی به این دیار پای نهد واز آن خاطره ای زیبا در ذهن خود به یادگار نبرد ازجمله خصوصیات این دیار داشتن فصل زیبای بهار که از همه نوع خلایق آفریدگار در آن عرض اندام می کنند اعم از گل وبلبل وجوشش چشمه ساران زیبای طبیعی که در دامن کوه وکمر خود نمایی می کنند در این روستا از قدیم الایام چشمه ای وجود داشت که از ناب ترین آبهای زیر زمینی منطقه وشیرین ترین آنها به حساب می آمد این چشمه در تول تاریخ جولانگاه بزرگانی از ایل وتباری بوده که تمام آثار و خاطرات ودانسته های خویش را که در سینه محفوظ د اشته بودند پس از مرگ با خود به زیر خاک برده اندودر آثاری که از قوم قبیله فراموش شده گاهاً بدست آمده است به منظور شناساندن به اقوام مختلف در آتیه باز به مورخان وتاریخ نویسان ارائه نگردیده است خلاصه در این راستا بایستی بگویم که به این روستا وآثار به جای مانده در آن در طول قرون وادوار مختلف بی اعتنایی های فراوانی شده است که نیاز است خوانندگان محترم که به پیگیری مطالب و شناساندن آثار تاریخی علاقه مند هستند ودستشان هم بجای بند است پیش قدم شوند ودین خودرا در شناساندن آثار این دیار فراموش شده در تاریخ ادا نمایند . آنچه که در تاریخ جدید روستای طلور بیاد مانده ونسل به نسل وسینه به سینه به نسل امروز منتقل گردیده است مربوط به تاریخ جدید این دیار می باشد و از دوره ای که معروف می باشد به دوره فشار شروع شده ومردم ساکن فعلی این دیار اکه معروف هستند به طایفه پیرانی از بخش زرین آبادکنونی برخلاف میل باطنی خود کوچانده شده اند و دراین منطقه اسکان داده شده اند وبه خاطر اینکه این منطقه مجدداً خالی از سکنه نگردد آنها را مجبور به ساختن بناهایی از جنس خشت وگل نموده اند و آثار آن امکنه در این منطقه که محلی است معروف به ساختمان خرابه ها مشهود می باشد. یکی از دلایلی که این طایفه جهت سکونت در این منطقه توسط حاکمان انتخاب شده اند این بوده که سران این طایفه اولاً از افراد با نفوذی بوده اند واز طرفی دیگر دارای قدرت مقابله با غارتگران و زورگو یان را داشته اند زیرا به نابه روایت ونقل قول بزرگان این منطقه به به دلایل مختلفی از قبیل : 1)همجوار بودن به استان لرستان ودسترسی آسان به آن 2)داشتن پناه گاههای مطمئن وامن برای فرار از صحنه جرم. 3)داشتن امکانات و زمینه های اشتغال در امر غارتگری وفرار. 4) عدم تسلط وحاکمیت حکومت مرکزی در منطقه . و یک سری دلایل دیگر باعث شده بود که افرادی از استانهای همجوار ( لرستان) در منطقه که مخالف حکمت مرکزی بودندبیایند ودر این سرزمین جولان بزنند که با آمدن افراد سرشناس این قوم به منطقه با توجه به مستعد بودن امکانات زیستی وتوجه دولت به آنها نقش بسیار منحصر به فردی در ماندگاری آنها در منطقه داشت فرزندان علی مدد ( علی میت) که عبارت بودند از آقایان سعادت , عزیز , بهرام, محمد,مهدی خان (می خان) پس از حضور با دولت مرکزی اقدام به برقراری روابط نمودند و آقای مهدی خان علی میت به عنوان اولین کدخدای ایل به منظور برقراری رابطه دولت با مردم از طرف دولت انتخاب گردید ولی ایشان به نابه دلایل نامعلومی منطقه را به مقصد بخش زرین آباد ترک کرد وخواهش وتمنای برادران ودیگر اقوام در بازداشتن ایشان ازاقدام خویش موثر نبود به نحوی که ایشان تمام اموال منقول خود را به همراه زن وفرزندان خود به محل زندگی اسبق خود منتقل وتا زمانی که فوت نمودند در این منطقه به زندگی عشایری خود مشغول بود وبعد از مرگ وی توسط دیگر برادران وی ومراجعه به زرین آباد اومال وفرزندان وی را مجدداً به روستای طلور بردن ودر آنجا به زندگی روز مره خود ادامه دادند چون فرزندان علی مدت که فوقاً به انها اشاره شد از نظر سنی سن آنها بالا رفته بود وتوان انجام امورات کد خدایی را نداشتند با انتخاب سران از مابین نوادگان علی مدت وبا هماهنگی مقامات دولتی و آراء مردم جناب آقای علی عبدال همتی به عنوان کدخدای بعدی انتخاب وسکان امورات را به دست گرفت در مدتی که ایشان مسئولیت کدخدایی قریه طلور را به عهده داشتند خدمات شایان وقابل ذکری انجام گرفت ولی آنطور که باید وشاید نتوانست رضایت عمومی را جلب نماید وبا علاقه ومیل باطنی خویش مسئولیت محوله را رها ومراتب موضوع را به اطلاع بخشدار مرکزی که آن زمان در دهلران مستقل بودند اطلاع دادند وبخشدار مرکزی نیز که آقای فتوره چیان نام داشت به منطقه سفری نمودند وموضوع کدخدایی قریه طلور را با بزرگان ایل در میان گذاشتند وتنی چند از نوادگان علی مدت به اسامی آقیان درویش وثیق وسرکار خانم ملکه وثیق فرزندان نورمحمدمدعی احراز پست کدخدایی شدند ولی با توجه به اینکه نتوانستند اتفاق آراء عمومی را به دست آورند با ز مردم روستا موفق به انتخاب کدخدا نگردیدند با عنایت به اینکه مدت زیادی از اولتیماتوم بخشدار مرکزی به روستای طلور گذشته بود وهنوز ریش سپیدان موفق به انتخاب کدخدا نگردیده بودند برای بار دوم از طریق بخشداری یک مهلت 48 ساعته ابلاغ گردید تا مردم با آراء خود کدخدا را انتخاب نمایند واگر موفق به این انتخاب نشدند خود بخشداری به صورت انتصابی یک نفر را برای این پست بدون توجه به آراءمردم انتخاب ومعرفی نماید که مردم چون تصمیم بخشداری را جدی تر از قبل دیدند شبانه دور هم جمع شدند وجناب آقای چراغعلی همتی فرزند سعادت وسعادت فرزند علی مدد ( علی میت) را به عنوان کد خدا انتخاب وبا آراء بالا وتوافق عمومی به بخشداری معرفی واز طرف بخشداری حکم کدخدایی برای وی صادر و امورات محوله را به وی سپرد ودر حکم صادره دقیقاً اشاره گردیده بود که با عنایت به اینکه شمارا به عنوان کدخدای قریه طلور معرفی شده اید انتظار می رود برابر قوانین ومقررات مربوط به کدخدایی در نظافت وبهداشت روستا وهمکاری با ماموران دولت در معرفی سارقان و گردنکشان همکاری لازم معمول دارید وایشان از آن تاریخ تا زمان انقلاب اسلامی ایران مسئولیت کدخدایی قریه طلور را به عهده داشتند ودراین راستا توانست رضایت مندی عموم مردم ساکن در قریه را از همه جهات تامین نمایدومشکلات فرا روی روستا را یکی پس از دیگری حل وفصل و امنیت و آرامش را به مردم ساکن منطقه هدیه داشتند تا اینکه انقلاب اسلامی ایران در 22بهمن سال هزاروسیصد وپنجاه وهفت به پیروزی رسید و قانون ومقررات کدخدایی ورژیم اسبق بهم خورد و کدخدایان هم به طور معمول از چرخه کار اداری کنا رزده شدند ولی این موضوع دال براین نبود که زره ای از ارادت مردم نسبت به بزرگان ایل خود کم نماید وتا لحظه مرگ کدخدایان مورد اعتماد وتوجه مردم واقع بودند . با توجه به مراتب فوق الذکر بایستی خاطرنشان ساخت که روستای طلور از دیر باز یکی از نادر ترین روستاهایی می باشد که دارای قوانین ومقررات خاص جامعه شهرنشینی بوده است ومی توان به یکی از بی نظیر ترین خصایص این قوم که معتقد بودند برای انتخاب بزرگ ایل بر اساس آراء عمومی تکیه کرد و استبداد و خودرای بودن در انتخابات محلی در میان افکار جایی ندارد ونخواهد داشت . پوشش گیاهی منطقه: درخاطراتی که از بزرگان ایل نقل شده است منطقه روستای طلور وحومه از گونه های نادر گیاهان از قبیل کنار وگون وبلوط ون که از درختان بومی منطقه بوده اند پوشیده بوده ولی به علت استفاده بی رویه مردم از آنها وخشکسالیهای پی د ر پی این پوشش گیاهی دچار خسارت کلی گردیده است . انواع گونه های جانوری: باتوجه به روایات ونقل قول بزرگان در این منطقه انواع جانوران وحشی از قبیل شیر وپلنگ وخرس و گراز و کل وقوچ وبز کوهی وپرندگانی از قبیل کبک و درنا و کرکس و عقاب وشاهین ,غاز ,لک لک , کلاغ .کبوتر , وغیره به وفور در دشت ها وتپه ماهور های این سرزمین مشاهده گردیده است به نحوی که یکی از بزرگان نقل می کرد در منطقه ای که الان معروف است به خرینه که محل احداث فرودگاه آبدانان می باشد آنجنان پوشش درختان کنار که یکی از نادر ترین درختان بومی منطقه حاکم بوده است که مردم نمی توانستند به تنهایی از ترس حمله حیوانات وحشی گذر نمایند ویا اگر چوپانی گوسفندی را از گله خود گم می کرد از ترس اینکه مبادا مورد حمله حیوانات وحشی قرار بگیرد آن را رها می نمود واز پیگیری سرنوشت آن در تاریکی شب چشم پوشی میکرد . چشمه روستای طلور: روستای طلور که یادگار دوران گبر بوده است دارای چشمه ای جوشان از دل سخره های مشرف به آن بوده است وخیلی ها بر این با ورند که این چشمه از چندین حلقه متصل به هم قنات تشکیل شده بود و آب قنات را به منظور استفاده عموم به وسط روستای فعلی در زمان قدیم هدایت کرده بودند وبه محض حضور اهالی کنونی در منطقه با ابتکار وخلاقیتی که در امر انتقال آب به نقاط دور دست داشته اندعلاوه بر استفاده جهت شرب آب این چشمه را به دامنه های جنوبی حوزه روستای طلور معروف به چم گرجی رسانده و با استفاده از آن ذرت وگندم و حتی درخت گش و سایر نیازمندیهای خود را در طول سال کاشت وداشت وبرداشت نموده اند اما بعلت بی توجهی مردم به چشمه وریختن فضولات دامی وحفر چاه دستشویی در جوار آن وکشیده شده آب شرب توسط اداره آب وفاضلاب روستایی کم کم چشمه مذکور از رونق کلی افتاد و به طور صدرصدی نیست ونابود گردید به نحوی که حتی آثاری از آن باقی نمانده است وروستایی که به پشتوانده این چشمه آب چندین روستای همجوار را تامین میکرد متاسفانه اگر روزی آب لوله کشی آنها بخاطر تعمیرات جزئی قطع گردد مردم از بی آبی هلاک خواهند شد. کشاورزی ودامداری وباغداری از قدیم الایام شغل شریف مردمان این دیار بوده وتا به حال نیز بازماندگان در این دیار به این شغل ها می پردازند ومشغولند.اگر به محل احداث ساختمانهای قدیم در منطقه ساختمان خرابه ها مراجعه شود به عینه خواهیم دید که آثار درختانی از قبیل درخت توت بچشم می خورد وهنوز هم سرسبز و سربفلک کشیده هستند واز باروری خوبی هم برخوردار می باشند. مردم این سرزمین از درصد هوش بالایی برخوردار بوده ودر گذر زمان نیز به خاطر دست یافتن به مدارج عالیه ای از علم مجبور بوده اندکه سرزمین پدری خود را موقتاًترک نموده اند وبه مر کز استان واستانهای همجوار و پایتخت مهاجرت نموده اند ولی عشق به وطن را از یاد نبرده اند وهمیشه با افتخار در مطالب وخاطرات خود از زادگاه خویش با افتخار یاد می کنند وخواهند کرد برای این سرزمین کهن وسرشار از عشق ومحبت همین بس که بزرگان علم وادب در هرکجای کشور وجهان که باشند با افتخار از زادگاه خود یاد می کنندوبس.
ادامه مطلب اسم من «كنار» است، و ميوه درخت سدر ميباشم. ميوه مرا به فارسي «كنار» و به عربي «نبق» ميگويند، و كوهي آن زال نام دارد كه اعراب آن را ضال مينويسند - از ميوههاي خنك هستم و از نظر شكل و خواص شبيه زالزالك ميباشم. داراي تانن - يك صمغ - جوهر زردك - يك نوع قند و ويتامينهاي آ - ب - و ث ميباشم. جمعكننده معده و نرمكننده سينه بوده، ميوه رسيده من ارزش غذايي زيادي ندارد، بلكه منافع آن بيش از خاصيت غذايي آن است. معذلك مردمان جنوب ايران شكم خود را با ميوهي من سير ميكنند. دويست و پنجاه گرم ميوهي من مسهل صفر است. عطش را فرو مينشانم و ميوه ترش من صفرابر بسيار خوبي است. آب ميوهي شيري من بازكننده سينه و معده است و كشنده كرم نيز ميباشد. ميوه نارس من زياد تانن دارد، و شكم را جمع ميكند. اگر مرا خشك كرده، و بعد آسيا نماييد، آرد آن جهت اسهال و زخم معده مفيد است. يك قاشق از اين آرد را با شربت ميل نماييد و از منافع آن استفاده كنيد. از مغز دانههاي ميوهي من شيره بكشيد، تب را پايين ميآورد و حرارت خون و صفرا را فرو مينشاند و براي حصبه و مطبقه مفيد است، مطبوخ هستههاي ميوه من، قابض بوده و ضماد كوبيدهي آن جهت شكستگي اعضا و تقويت آنها مفيد است. و ماليدن جوشانده غليظ آن جهت سستي اعضا و تقويت آنها سودبخش ميباشد - از اين ضماد به عضلات پاهاي اطفال بازيگوش كه زياد در حركت ميباشند بماليد، تا رفع خستگي آنها شود. ضماد شكوفه من در حمام جهت معالجه امراض جلدي توصيه شده است.
ادامه مطلب |
|