آگــــره بــید و طلور
 
آگره بید و طلور.ایل بزرگ پیرانی دهلران و آبدانان
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 378
بازدید کل : 21936
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 88
تعداد آنلاین : 1



 تماس با ما


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

مداح اهل بیت مرحوم  زنده یاد فرج اله پیرانی که فرزند احمد پیرانی و احمد فرزند محمد پیرانی.. روحش شاد و یادش گرامی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

فرزندان علی عبارتنداز:
1) علی محمد:
 فرزندان علی محمد عبارتنداز:
(صید رضا  و علی )
2) هواسعلی
3) عوضعلی
 فرزندان هواسعلی  عبارتنداز:
منتعلی
کرمعلی
علیمدد
 گجره یاعلی
نجفعلی
https://telegram.me/PiRANiHA


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

محضرمبارک دوستان وهمراهان نیک عرض سلام وارادت دارم
امشب می خواهم در رابطه فرزندان مرحوم یاره ازطایفه پیرانی از تیر برخوردارکه از بخش زرین آباد فعلی به همراه پیرانی های بخش طلور کوچانده شد بنگارم امیداست که برای طالبان تاریخچه پیرانیان حوزه جنوب مفید واقع گردد.
 مرحوم یاره ازطایفه پیرانی که از تیره برخوردار می باشند به همراه فرزندان خود مرحومان عبدالرضا ومحمدرضا به منطقه طلور کوچ می کند که بنابه دلایلی بعداز گذشت مدت زمانی کوتاه مجددا به بخش زرین آباد برمی گردد ودر منطقه هور وبیشه دراز ونصریان و ویله به عشایری ودامداری مشغول می شود.
وبه گذران زندگی مشغول می شود دراین  بعداز گذشت مدت زمانی که مرحوم عبدالرضا به رحمت خدا می رود فرزندپسرایشون بنام شمه  مجددا به طلور رجعت دوباره می کند ومحمد به منطقه دره واز آنجا زن می گیرند  وبه کشاورزی ودامداری مشغول می شودمرحوم شمه از  مرحوم آغالی فرزند گجره دختری بنام شیرین به همسری خود انتخاب می کند بنام مرحومه شیرین واز مرحومه  شیرین صاحب  دو پسر بنامان یاره وشیخ احمد ویک دختر بنام مرحومه ذلیخا  می شود و شیرین از دار دنیا می رود مرحوم آغالی چون می بیند که دامادش با فرزندان خرد سالش سر گردان هستند مجددا دختر دومش بنام مرحومه معصومه به عقد ایشون در می آورد واین بار از مرحومه معصومه فرزندانی بنامان محمدرضا جامی -آقارضا رضایی و مله رضایی  براش بدنیا می آید.که ناگهان مرحوم شمه از دنیا می رود ومجددا مرحومه معصومه آقایی به همسری مرحوم محمد (ممال)چشفر ازطایفه باپیروند در می آید واز مرحوم ممال این بار فرزندانی پسر بنامان سبزعلی چشفر و علی جشفر ودخترانی بنامان شاشا و تماشا وهمش گل رابدنیا می آورد .
مرحومه زلیخا رضایی که از مرحوم شمه می باشد به عقد پس عموی خود بنام مرحوم شادروان علی بگ صفی خانی در می آید وحاصل این ازدواج هم یک پسر بنام مرحوم علی پاشا صفی خانی می باشد وچندین دختر.
مرحوم محمد (محمدرضا)دوفرزند پس بنامان شیخ رضا صفی خانی و علی بگ صفی خانی ویک دختر بنام مرحومه نرگس صفی خانی مادر استاد ارجمند بنام عبدالحسین باویر در دهلران می باشد همسر مرحوم محمد مرحومه طوطی می باشد که بنابراقوال وروایات ذکرشده ایشون از زنانی بسیار بزرگ و صاحب نامی دربین طایفه پیرانی بوده است.
مرحوم شیخ رضا صفی خانی فرزند محمد بازدختر مرحوم عبدعلی گجری بنام ترکی گجری را ازطایفه پیرانی به همسری انتخاب می کند  یک دخترازوی بنام عطیه صفی خانی بجا ی می ماندوایشون هم الان زن آقای صادق جامی از معلمین بنام اداره آموزش وپرورش شهرستان آبدانان  می باشند .
جهت یاد آوری عرض شود که همسرمرحوم عبدعلی گجره بنام نرگس جمشید فرزند محمدازطایفه ماسپی عمه کدخدا علی زمان جمشیدی می باشد مرحوم نرگس خواهر مرحومه سیما جمشیدی همسر مکرم مرحوم درویش هواسی می باشد.
  مرحوم علی پاشا صفی خانی تنها فرزند پسرمرحوم علی بگ صفی خانی دختری ازمرحوم بونعلی قبادی که دراصل از  طایفه محترم کلانتر دره شهر هستند و ساکن آبدانان می باشند و زن قبادی نیزاز سادات سید صلاح الدین هستش را به نام  ناهید قبادی به همسری انتخاب می کند وچند فرزند دخترازوی بیادگار می ماند وایشون هم براثرتصادف به رحمت خدا می رود روحش شاد ویادش گرامی باد.
لازم به ذکراست که مرحوم محمد وشمه که فرزندان عبدالرضا می باشند مرحوم محمد می رود در دره شهر سکنی می گزیند واز همانجا زنی بنام مرحومه طوطی به همسری انتخاب می کند که بعداز مرگ پدر پسرانش بنامان شیخ رضا وعلی بگ می آیند وبه پیرانی طلور وعموزاده های خود ملحق می شوند ولی شمه از همان اول به طلور می آید و در زمان تقسیم اراضی مثل سایر برادران پیرانی منطقه طلور از املاک منطقه آمار گیری می کند ودادای نسق زمین زراعی و مرتع می باشد.
وما پیرانی های منطقه طلور درجوارهم وبا افتخار در کنارهم زندگی می کنیم البته ناگفته نماند که کل پیرانی های منطقه طلور وآگره بید و بیشه دراز وسیفل وبرخوردار وغیره از سه پشت بعداز علی همه به هم وصل می شوند وازهم جدایی نداریم وفقط وجه تمایزی که گاها عامل جدایی گردیده است این بوده که محل اسکان وکم رنگ شدن ارتباطاط روز مره بوده.سرهنگ شهرام همتی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

⚜ اصوات در زبان لکی:
بخش کوچکی از اصوات در زبان لکی هستند که برای معرفی این زبان ارائه می شود:

ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

وقتی سخن از آینده می شود چیزهایی ذهن مارامشغول می کنند که هیچ شباهتی با این آینده ای که مدنظر بنده است نیست چراکه بعضی آینده فرزندان خودرا از حیثهای مختلفی مانند تحصیلات وشغل وپول وازدواج درنظرمی گیرند ،اما حرف من درخصوص آداب ورسوم گذشتگان ماست که به فراموشی سپرده شده ویامی شود ،آینده ای که مارااز گذشته جدا می کند وباخود بیگانه می کند،شتاب رشد اقتصادی وتکنولوژی ووسایل ارتباطی مانند ماهواره واینترنت وموبایل وو۰۰۰۰۰ جوانان را درپیچهای تودرتو فرو برده که پشت سرخودرا نمی بینند وبه شدت گریزان ودرحال فرار هستند ،البته از یک منظر اینها خوب هستند وباعث تعالی می شوند وباهمین علم های مدرن می شود گامهای خودشناسی وخداشناسی وعلمهای برتررا آموخت اما باعث جدایی از فرهنگ گذشته می شود ،یک زمانی فرهنگ و لباسهای دهه ۱۳۲۰ و۱۳۳۰ از یادها رفت وسپس لباس ورفتارهای دهه های ۴۰و۵۰و۶۰ و۰۰۰۰ فراموش شدند ، شاید زمانی نه چندان دور اگر عکسی از یک پدربزرگ با دستار وشلوار محلی و۰۰۰۰ راببینند خیال می کنند این عکس مربوط به عهد ناصرالدین شاه است که توسط یک عکاس انگلیسی ویا فرانسوی گرفته شده ، که متاسفانه اینها همه آفتهای آینده فرزندان ماهستند ،یکی همین فراگیرشدن زبان فارسی دربین عشایر وروستایی وشهرهاست که از همان کودکی بچه هارا از زبان مادری دور نگه می دارند واگر یک پدر بزرگ ومادربزرگ بانوه خود محلی صحبت کنند مادر آن بچه که خود حتی تحصیلات دبیرستان ویادانشگاهی ندارد ، باپرخاشگری می گوید که چرا بابچه محلی صحبت  می کنید ، مثل اینکه خودش از پایتخت آمده ودوست ندارد زبان دیگری رابه بچه اش یاد بدهد۰امیدوارم این کانال با زنده نگه داشتن یاد و نام بزرگان و فرهنگ اصیل و زبانمان راهی باشد برای حفظ و انتقال آن به نسل های بعدیمان


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند


مراسمی که در قدیم و پدر بزرگان ما به ان غارت برو میگفتند
این مراسم گرچه در نگاه اول به اعتقاد برخی ممکن است خرافاتی و غیر منطقی جلوه نماید اما مردمان دیروز این سرزمین غم و شادیهایشان را با این رسومات به سر کرده اند. غارت برو را در مواقعی اجرا میکردند که معمولا خشکسالی یا قحطی عرصه را بر مردمان آن دوره تنگ مینمود واین برنامه را  اجرا میکردند و بدین صورت بود که چند نفر با هم جمع میشدند و گله های یک نفر از دامداران منطقه را پنهانی یا به زور  از آغل خارج میکردند ودر جایی دیگر مخفی مینمودند و تا مادامیکه بارانی شروع به باریدن نمیکرد حاضر به پس دادن گله نمیشدند در مواقعی این غارت با همکاری صاحب گله جنبه نمادین داشت یعنی صاحب گله خود از این کار راضی بود  یعنی واکنشی از خود نشان نمیداد ودر مواقعی هم غارت کنندگان به زور توسل مینمودند و دست و پای صاحب گله را میبستند و جالب اینجاست که بیشتر این کارها مفید واقع میشد و قریب به اتفاق مردم معتقدند که رمز و راز این کارها سادگی صداقت و پاکی مردمان کهن دیروزاین مرز و بوم  بوده است 


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

شاد روان حاج اسد همتی فرزند مرحوم کربلایی نورمحمد وثیق از طایفه پیرانی درکنار همسر مهربانش حاجیه مینا عبدالهی روحش شاد ویادش گرامی باد


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

درودوسلام برهمراهان نیک وقت همتون بخیرباد
 
اساس طایفه ماهم براین موارد شکل گرفته است همانطوری که مرحوم پدرم کدخدا چراغعلی همتی نقل کرده است مرحوم پدر علی جدبزرگوار ما پیرانیان منطقه طلوربخاطر اختلاف ملکی با سادات سیدابراهیم  مجبوربه ترک محل زرین آباد منطقه اطراف امام زاده می شود وبه الشترلرستان مهاجرت می کند و مرحوم پدر علی باعنایت به اینکه ازیک وجهه خوب وبزرگی که برخورداد بوده مورد لطف ومرحمت خوانین منطقه الشترطایفه کولیوند قرار می گیرد ودر نهایت مرحوم علی درآنجا از خوانین بزرگ کولیوند زن می گیرد ودرآنجا نیز ازشهرت عامه وخاصی به نشان از پدر برخوردار می شود مدارک واسنادی که از پدر به ایشون می رسند در روزگان آنها را به همسرش نشان می دهد وجریان را مفصلا برای ایشون توضیح می دهد وبه همسرخود می گوید که این اسناد وفرزندانم دردست شما اگر من مردم امانت هستند وبایستی که به فرزندانم تحویل بدهید وملکشان را به آنها نشان دهید ولی مرحوم علی بنابه دلایلی می میرد وپیکر مطهرش را  درآنجا در قبرستان باریک آب ویا (اوباریک)  الشتر بخاک سپرده می شود ورجعت ما فرزندان علی  به منطقه زرین آباد بعداز مرگ علی وبا تاکید همسرمکرم ایشون انجام می شود ودر روایات نقل است که زبان مرحوم علی وپدروبرادرانش قبل از مهاجرت به منطقه الشتر لرستان همان زبان عامیانه امروزی منطقه زرین آباد بوده است که اغلب برادرانما ازطایفه پیرانی در منطقه آگره بید وخروزان با آن صحبت می کنند وعلت اینکه ماپیرانیان منطقه طلور زبانمان لکی هست این است که مادر بزرگمان زن مرحوم علی کولیکندی ازخوانین منطقه الشتر بوده است وزبانشان هم لکی بوده وبه عنوان زبان مادری به ما نیز منتقل گردیده است ولی در اصل زبان پدری ما همان زبان برادرانمان در منطقه زرین آباد که کردی محلی هستش می باشد.در رجعت دوباره منطقه وارائه دادن مدارک ومستندات مجددا توسط حاکمان وقت املاک به اولادان علی برگشت می خورد و لی سادات مدعی هستند که روی این ملک ها کار کرده وآنهارا آباد نموده اند که برابرحکم حاکمان مجددا مقداری ازآن املاک به آنها واگذار می شود وچون این اختلافات ادامه پیدامی کند واز طرفی همیشه در گیریهایی دراین بین بوجود می آید وازطرفی دولت مرکزی نیز در منطقه طلور فعلی با اشراراستان لرستان مشکل دارد تصمیم براین گرفته می شود که مجددادر قالب یک کوچ اجباری وبنام سال فشار قسمتی از طایفه پیرانی محل که زبانشان لکی هست وبیشتر هم اولادان علی ونوادگانش می باشند را به منطقه طلور با اجبار بکوچاند تا چون این پیرانی ها ازطرفی همزبان با لرستانیها هستند ومی توانند با اشرار استان لرستان در منطقه طلور وحومه بجنگند  وازطرفی دیگر درگیری در منطقه زرین آباد بین سادات سید ابراهیم وپیرانی های لک زبان خاتمه پیدا می کند
ودرنهایت پیرانی های منطقه  طلوری به محض حضور اولا باساخت منازلی از گل خشت که هنوز آثارشان موجود هست اولین بنای شهر نشینی را در منطقه طلور ایجاد می کنند و بطور صدرصدی اشرار را درمنطقه طلور که یک محل امنی برایشان بود از منطقه بدون هیچگونه خونریزی بیرون می کنند ومالک ملک واملا منطقه طلور می شوند ودولت هم از آنها حمایت می کند
بله ما از نظرپیشینه تاریخی خواهرزاده بزرگان وخوانین طایفه کولیوند منطقه الشتر لرستان هستیم وبه این پیشبنه تاریخی که نقل شد هم افتخار می کنیم
بله من معتقدم که نقدوانتقاد سازنده وبی غرض  ودرست می تواند هر تحقیقی را ازصفرتاصد به نتیجه قطعی  برساندمادراسلام وفروع دین داریم که تقلید از مجتهدمرده جایز نیست ولی بعداز هر مجتهدی یک نفر عالم به علم روز مجددا رساله ای را با همان رسم الخط وچهارچوب می نویسد ودراختیار جویندگان قرار می دهد حال مانه درقبل رساله ویا تاریخی نوشته داریم ونه در حال وادعایی هم نکرده ایم که تاریخی بنگاریم فقط کمر همت بسته ایم که تا می توانیم درانسجام ویک پارچگی تاریخچه نسل به نسل نیاکانمان که به مارسیده است جمع وجور کنیم مابرای گذشتگانمان توجیه داریم که چرانتوانسته اند که این کار ماندگار را انجام دهند ولی آیندگان از مانخواهند گذشت که مابا وجوداین همه امکانات این کار را نکنیم این حقیر استارت کار را زده ام وهمه را به همکاری ونقد سازنده دعوت می کنم وبه هرنقد سازنده ای هم بازبان منطق وقلم گویا پاسخ می دهیم ا
درضمن این حقیر برآنم که در رابطه با بزرگان ایل که به رحمت خدارفته اند در حدتوان وفرصت باقلم قاصرخود به بیان مطالب درخور وشان آنها بپردازم امیدوارم که بتوانم دراین راستا خداوند توفیقی به این حقیر عطا بفرماید تابه رسالت خوددراین راستا بپردازم
بدرود سرهنگ شهرام همتی


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند

نیک است بدانیم که قومیت یک ذات دارد و یک سایه. یک صورت دارد و یک معنا. در گذشته ذاتش محبت و لطف به دیگران بود. مهمانوازی و انسان دوستی بود. گستراندن خوان بی‌حد و مرز بر مه‌مان بود. وجود مصلحان محلی،  رسومات محلی و جشن‌های زیبا، طبیبان محلی زبردست، باورهای عامیانه، ضرب المثل‌های نیکو، اشعار و یاریارهای معنادار و معنابخش، ذات‌های دیگری از این هویت بوده‌اند که ما را نسبت به بازسازی هویتی که اینبار توام با معرفت بیشتری باشد امیدوار‌تر می‌سازد. این‌ها همه الطافِ «ذات و معنای» قومیت گرایی در بین مردم دامدار و سیاه چادر نشین  ایلمان بوده است. میوه‌های شیرینی که درخت هویت و البته معرفت ما را در طی تاریخ فربه کرده بود. بسیاری از این خصوصیات نیکو که به صورت ژنتیکی بین نسل‌ها انتقال می‌یافتند امروز تحت تاثیر تهاجم فرهنگی و شَبَه مدرنیته رنگ و رو پریده شده‌اند و سایه‌هایی پدید آورده‌اند که نه تنها دلربا نیستند بل دل آزارند. سایه‌هایی که رفتارهای روزمره ما در جامعه به حساب می‌آیند و ساحت فکری ایلمان را عقیم کرده است. اکنون ارزش‌های نیکوی قومیتی، ماهیت و معنای خود را از دست داده و نسل امروز بین ارزش‌های سنتی و مدرن به دام افتاده‌اند و به بلاتکلیفی محض مبتلا شده‌اند.  بیایید قبول کنیم این واقعیت را که اکثر جمعیت  ما خاصیت‌های مطلوبی را که برشمرده‌ایم دیگر دارا نیستند. . ما «ذات» و «معنای» قومیت را به بهای ناچیزی به «سایه» و «صورت» مدرنیته فروخته‌ایم. محصول این فرایند تولید یک نوع از قومیت است که هویت‌اش رنگ پریده و معرفت‌اش زدوده شده است.داستان نسل  های امروزین  ایل و طایفه ما که در این جغرافیا زیست می‌کنند و ارزش‌های نیکوی عصر سنت و دوران سیاه چادر نشینی بزرگانمان  را به گوش شنیده‌اند و از طرفی محصولات ظاهری مدرنیته را به چشم دیده‌اند، شبیه به داستان عاشقی است که دوست دارد هم دستی به زلف یار  داشته باشد و هم دستی به جام می.حسین پناهی چه قشنگ گفت:ما فرزاندان این قرن کافریم...آری! قرن ما سلامت نفسش را از دست داده و مردم ما در نوسان بین سنت و مدرنیته به سر می‌برند.ه می‌توانند مدرنیته را از سر تا پای بپذیرند و نه می‌توانند طایفه‌شان را در این قرن کافر، که محصول مانیفست‌ها و تزهای سیاه و خاکستری نیچه و بکت هست، به باد فراموشی بسپاردبه همین دلیل و دلایل فراوان‌تر می‌طلبد فعالین فرهنگی به فرآیند «معرفت بخشی  حفظ سنت ها  زبان، و هویت سازی به ایل بزرگامن و طایفه مان به چشم یک پروژه نگاه کنند...باید این مطلب را هم در نظر داشت و بر این اندیشه صحه نهاد که قومیت گرایی در دنیای امروزین یک واقعیت و یک حقیقت غیرقابل حذف است.حتی در کشورهای مدرن امروزی چون ترکیه، ترک و غیر ترک وجود دارد. کشورهای عربی از قضا شبیه به افغانستان و ایران طایفه طایفه‌اند. در آن سوی این قاره، در آفریقا، نلسون ماندلا فردی بود که جهانی می‌اندیشید و در جهت رفع تبعیض بین انسان‌ها تلاش فراوانی کرد. علی رغم اندیشه جهانی‌اش نهایتا جسمش را در میان قبرستان طایفه تامبو به خاک می‌سپارند.دفن یک چهره جهانی در قبرستان یک طایفه بومی، یک پیام بیشتر ندارد و آن این است که قومیت حذف ناشدنی است.هویتی که در آن زبان کوردی و لکی  زنده است ولی ارزش‌های جهانی و انسانی با لهجه کوردی و لکی خودمان  سر داده می‌شود…


ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند